جدول جو
جدول جو

معنی گنج دیبه - جستجوی لغت در جدول جو

گنج دیبه
(گَ جِ بَهْ)
همان دیبه خسروی است که نام گنج سیم خسروپرویز باشد. (برهان) (آنندراج). نام گنج سوم است از جملۀ هفت گنج خسروپرویز. (جهانگیری). و رجوع به فرهنگ شعوری ج 2 ص 306 شود:
دگر آنکه نامش همی بشنوی
تو خوانی ورا دیبه خسروی.
فردوسی (شاهنامه چ بروخیم ج 9 ص 2892)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رنج دیده
تصویر رنج دیده
آنکه به رنج و زحمت گرفتار شده، محنت کشیده
فرهنگ فارسی عمید
(مَ دَ / دِ)
مشقت دیده. محنت کشیده. تحمل زحمت و تعب کرده. به سختی و تعب گرفتار شده:
کشیدی ورا گفت بسیار رنج
کنون برخور ای رنج دیده ز گنج.
فردوسی.
خروشید کای رنج دیده سوار
بدین داستان کهن گوش دار.
فردوسی.
چو بیدار شد رنج دیده ز خواب
ز خوی دید جای پرستش پرآب.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
(پَ)
پنج ده. از اعمال مروالرود: امیری بود بحدود مروالرود و پنج دیه و طالقان. (جهانگشای جوینی). رجوع به پنج ده شود
لغت نامه دهخدا
(بَ)
پنج ده. رجوع به پنج ده و رجوع به مرآت البلدان شود، پیوند کردن موی شیشه و چینی و امثال آن، و به این معنی بند کردن و بند زدن هم آمده است. (آنندراج) :
صید دلها روش طبعملایم باشد
شیشۀ آینه را موم بر اعضا بند است.
محمد رفیع (از آنندراج).
، بستن بند تسبیح و امثال آن به تار ابریشم و گلابتون، گرفتن چیزی به ابرام از کسی. (از آنندراج) (فرهنگ فارسی معین) ، مقابل بند گشادن و بمکر و فریب چیزی از کسی گرفتن یا بقرض یا وام. (آنندراج). بقرض افتادن. به وام گرفتن. بمکر و فریب چیزی از کسی گرفتن. (فرهنگ فارسی معین) ، طناب کشیدن برای آویختن جامه. بستن طناب یا مانند آن از دو سوی بدیواری یا درختی و امثال آن در هوا برای گستردن جامۀ تر و جز آن بر آن تا خشک شود. (یادداشت بخط مؤلف) ، سد بستن. (ناظم الاطباء). سد ساختن برای بالا آمدن آب. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(فَ)
شهرکی است که پنج ده پیوسته به هم است و در نزدیکی مروالرود قرار دارد. (معجم البلدان). ناصرخسرو آن را به نام پنج دیه در اوایل کتاب سفرنامه نام برده و مدتی نیز در آنجا مانده است
لغت نامه دهخدا
تصویری از گنج دیبه خسروی
تصویر گنج دیبه خسروی
((~ِ بَ یِ خُ رَ))
نام گنج سوم از هفت گنج خسرو پرویز، گنج خسروی
فرهنگ فارسی معین